کمترین تلاش:
یکی از بهترین تمرین های شخصی که می توانیم داشته باشیم این است که به اجبار چیزی را نخواهیم، حتی برای تغییرات شخصی و رشد درونی نیز صبور باشیم. هرچه به زور بخواهیم دیر یا زود ار دست می رود. تغییراتی که با صبر و حوصله ایجاد می شوند همیشه ماندگارترند. عچله کردن یکی از مانع های خلاقیت است که اگر سه گام به جلو حرکت کرده باشیم دو گام مجبوریم عقب نشینی کنیم. خیلی از اوقات ترس از دیر شدن و عقب ماندن از دیگران ما را به عجله کردن وامی دارد البته آنچه مسلم است آرامش درونی که از قرار ملاقات با هنرمند درون پیدا می کنیم کمک می کند تا کتر در معرض آن قرار گیریم.
موانع خلاقیت:
به آن موانع زهرآگین خلاقیت که هنوز چسبیده ایم اندکی تامل کنیم که دلیل چسبیدن ما به آنها چیست؟ اغلب توجیه ما از شاد نبودن و قربانی نشان دادن خودمان، دلیل خوبی برای حرکت نکردن در زندگی است. این گونه می توانیم در گذشته ماندن خودمان را برای دیگران توجیه کنیم و همیشه دلسوزانی غیرواقعی را دور خود جمع کنیم. احساس مورد ترحم واقع شدن، حس کاذب حمایت شدن را برای مان به ارمغان می آورد. سال هایی که به این منوال بگذرد چه روزهای طلایی را در زندگی از دست بدهیم.
برگزیدن این موانع به معنی درجازدن است، به معنی خلاق نبودن است که می خواهیم فقط روزمره گی کنیم. تا به اینجای دوره، همه ی ما تجربه ی خلاق بودن و شادتر زیستن را داریم اما مسئله این است که خلاق بودن مسئولیت پذیری و تعهد می خواهد. مسئولیتی که هر روز گسترش می یابد و حواسمان را باید بیشتر جمع کنیم. بدیهی است که مراقبت از خودمان اولین مسئولیت است هرقدر بخواهیم خلاق تر باشیم باید بیشتر مراقبت کنیم.
اعتیاد به کار:
گاهی فرار از خلاقیت خود را به شکل اعتیاد به کار نشان می دهد. آنقدر سر خود را شلوغ می کنیم که فرصت دیدن نیازهای درونی خود را از دست بدهیم چرا که از تفریح کردن می هراسیم و اگر وقت مان به کاری غیر از کارهای جدی سپری شود احساس گناه می کنیم. احیانا در گذشته هر بار به کاری سرگرم کننده و لذت بخش مشغول بودیم مورد مواخذه و سرزنش قرار گرفتیم. حال که برای خودمان می توانیم وقت بگذاریم درون مان آن صداها و سرزنش ها نهیب می زند که به چه مشغولیم؟ چرا کاری مهم انجام نمی دهیم؟!
بعید نیست که این بخش از دوره به خشکسالی برسیم و در نوشتن و انجام تمرین ها شک کنیم. دو دو تا چهارتای ذهن مان فعال شود و خیلی حوصله ی نوشتن نداشته باشیم. اما تازه از سطح داریم عبور می کنیم. اغلب شرکت کنندگان بعد از خواندن صفحات صبحگاهی به این نتیجه می رسند که چقدر نوشته هایشان سطحی بوده و در طول روز با این افکار سطحی زندگی کرده اند. دیدن این که اوضاع ذهنی و فکری مان چگونه بوده و بعد از این 9 هفته چه تغییراتی کرده ایم انگیزه ی خوبی برای ادامه دادن این راه هست. چرا که با صرف وقت کمی از اوضاع و احوال درون خود با خبر می شویم. دست پیدا کردن به درون کاری نیست که جند هفته ایی اتفاق بیفتد و نوشتن امن ترین روشی است که همه ی بزرگان توصیه کرده اند.
مربی و برگزارکنندهی کارگاه آموزشی بازیابی خلاقیت: مهتاب مرادیان
بازدید از این پست :2847بار
آخرین دیدگاهها