مقاومتمان نوعي تخريب خويشتن است:
حال كه سرمستي با هنرمند درون بودن را تجربه كردهايم گاهي تمايل داريم اين روزها را روياگونه بپنداريم و با خود بگوييم زندگي جديتر از اين حرف هاست، از ادامهي راه منصرف شويم و دوباره به زندگي كسالتبار و تكراري تن دهيم. بهتر است بدانيم كه همهي اين افكار و دست كشيدنها مقاومت دروني خودمان است كه باز سرباز كرده و خودنمايي ميكند. دوباره بايد همت كنيم و بخواهيم كه نو زندگي كنيم. اين افت و خيزهاي ميان راه، براي همه پيش ميآيد فقط قرار است براي شادتر زندگي كردن متعهد باشيم تا جا نمانيم.
در اين مدتي كه تدريس كتاب را شروع كردم بارها شاهد مقاومتهاي زيادي بودم كه سر راه شركتكنندگان قرار ميگرفت و بايد اعتراف كنم براي خودم هم پيش ميامد كه براي چند ساعت يا چند روز دچار ركود ميشدم و ميدانستم دوباره مقاومتهاي نهاني درونم سرباز كردند و جريان را به طور ناخودآگاه هدايت ميكنند و مانع خلاقانه زندگي كردنم ميشوند. تنها كاري كه ميكنم دوباره مينويسم و ميگذارم اين زخمهاي چركين گذشته بيرون بيايند به آنها اجازهي بروز ميدهم تا زودتر رها شوم.
هر انساني روياي دروني دارد كه ميتواند شكوفايش كند:
افسردهترين انسانها هم روياي دارند كه پرداختن به ان شفايشان ميدهد. اصلا مگر ميشود بدون دنبال كردن رويا به زندگي ادامه داد؟
در سختترين شرايط آنچه ته قلبمان را ميلرزاند اگر پيدايش كنيم هيچ گاه از دست نميرود همواره مانند گنجي است كه درونمان جاي گرفته و هر زمان لازمش داشته باشيم در دسترسمان است. كافي است به راهمان و خودمان كمي اطمينان كنيم. به جاي بدبيني و موشكافي كارهاي ديگران، ذهنمان را باز كنيم، اعتماد كنيم و از خداوند بخواهيم كه راه را براي مان روشن كند تا دريابيم كه چه بايد بكنيم. كافي است ذهنمان را بگشاييم…
بازدید از این پست :3712بار
آخرین دیدگاهها