در نظر گرفتن موانع خلاقیت:
بعد از چندین هفته واکاوی و تلاش برای خلاقانه زندگی کردن، درمی یابیم هنوز موانعی وجود دارد که مانع خلاقیت مان است. البته موانعی که عمقی تر و قدیمی تر هستند و غلبه بر آنها کار دشواری است. از شرکت کننده ها که پرسیده می شود اغلب اشاره به ترس از قضاوت شدن و کمال گرایی شان دارند، که هر دو چالش های جدیدی برایشان در بردارد انگار در این مرحله از دوره از رودر رو شدن با چالش های جدید خسته شده ایم و دلمان می خواد یک سر به سمت شادی حرکت کنیم. اما زندگی پیشین ما دست از سرمان برنمی دارد عادت های اشتباه و روابط مسموم که با خود و دیگران بنا نهاده ایم همه و همه یکی یکی سرک کشیده و منتظر تعیین تکلیف هستند. خدا کند در این برهه نخواهیم انکار رنج را پیشه گیریم وگرنه چندین قدم به عقب گام برمی داریم.
ترس از انجام کارهای خلاق:
ریشه ی همه ی موانع باز هم ترس است ترس هایی به جا مانده از سال های قبل که در نهان مان رخنه کرده است. فقط انجام پیوسته ی تمرین ها این موانع را کنار می زند و ما را به پیش می راند. در این مرحله از دوره طبیعی است که چند گام به جلو رویم و دوباره چند گام به عقب بازگردیم. اما مصمم بودن ما تنها چاره ی کار است و مهمترین عامل پیش برنده، مهر و شفقتی است که با خود میتوانیم داشته باشیم.
اگر کودکی سال ها در معرض بی توجهی قرار گیرد به زودی اعتماد نمی کند، هنرمند درون ما هم پس از 8 هفته تمرین، دست از همه ی ترس هایش برنمی دارد چرا که هنوز اعتماد کافی پیدا نکرده است. صبوری ما را می خواهد تا اعتمادش دوباره جلب شود. قرار ملاقات با هنرمند درون کمک می کند تا دولاره اعتمادش بازگردد
اهداف واقعی:
به دنبال یافتن اهدافی باشیم که به قول نویسنده دلمان را بلرزاند اگر همه چیز همان گونه پیش برورد که قبلا بوده دیگر این همه نوشتن و کاویدن فایده ایی ندارد. اهدافی برای خودمان پیدا کنیم که به چالش بکشاندمان. اهدافی که منجر به رشد شود و آنچه سالیان سال در نهانخانه ی قلب مان مخفی کرده ایم برملایش کنیم.
رهایی از موانع خلاقیت به جای دور خود چرخیدن:
دور خود چرخیدن یعنی اگر نوشتن صفحات صبحگاهی 20 دقیقه زمان می برده روزی که دور خود می چرخیم تا 45 دقیقه و یک ساعت هم زمان ببرد. همین اتفاق در لباس پوشیدن هم می تواند رخ دهد و وقت گیر باشد. یا در برنامه ریزی روزی که اجباری از بیرون نداریم و همه چیز دست خودمان است آنقدر تعلل کنیم کدام کار را انجام دهیم که ساعت های زیادی را از دست بدهیم. حس کلافگی و سردرگمی که بسیار سنگین و رخوت آلود است. روزی که دور خود می چرخیم از روحیه ی خوبی هم برخوردار نیستیم و مدام همه ی کارها را به تعویق می اندازیم.
از جه کسی می توانم کمک بگیرم؟
منیت خود را کنار بگذاریم و از کسی که می تواند در این راه یاری گرمان باشد کمک بخواهیم. البته حواسمان باشد که هیچ چیز را به زور نخواهیم هشیار باشیم که آن شخص حتما می تواند یاری گرمان باشد و در راه خلاقانه زیستن می تواند کمک شایانی کند. شاید این چند روز هم به ذهن خودمان رسیده ولی غرور و منیت مان اجازه ی کمک خواستن را نمی دهد.
این هفته صفحات صبحگاهی خود را بخوانید از روز اولی که نوشتید یکی یکی بخوانید و نکات آن با ماژیک های رنگی خط بکشید. خود را بررسی کنید که از آغاز تا به الان چه کرده اید؟ چه افکاری در سر داشتید و کدام را توانستید محقق کنید. این آسان ترین راه برای بازنگری خود است و البته شیوه ایی بسیار ملایم و بی خطر. هر جایی که لازم بود سوگواری کنید و هرجایی که باید برای اراده ی خود جشن می گرفتید شادی کنید و از هستی تشکر کنید.
منتظر یادداشت هفته ی دهم باشید…
مربی و برگزارکنندهی کارگاه آموزشی بازیابی خلاقیت: مهتاب مرادیان
بازدید از این پست :2822بار
آخرین دیدگاهها